زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

خیمه شب بازی

خِیْمه‌شبْ‌بازی، از انواع نمایشهای عروسکی سنتی ایران همراه با سازوآواز.
این نوع نمایش در ادب فارسی با نامهای «لعبت‌بازی»، «شب‌بازی»، «پرده‌بازی» (بیضایی، 83)، و در مناطق مختلف ایران ازجمله شیراز با نامهای «جی‌جی ویجی»، یا در اصفهان «عروسک پشت پرده» (شاملو، دفتر 1/ 440)، و یا به اعتبار داستانِ معروف پهلـوان کچل ــ یکـی از نمایشهـای خیمـه‌شب‌بـازی ــ «پهلوان کچلک» نیز خوانده شده است (آژند، نمایشنامه‌نویسی ... ، 16؛ نیز نک‍ : ه‍ د، پهلوان‌کچل). از میان نامهای یادشده، شب‌بازی امروزه جزئی از ترکیب خیمه‌شب‌بازی است (بیضایی، همانجا) که می‌توان آن را برگرفته از زمان و موقعیت اجرایی این نمایش دانست، زیرا خیمه‌شب‌بازی معمولاً در هنگام شب، روی صحنه‌ای متشکل از یک صندوق در وسط پرده‌ای خیمه‌مانند، که در دو طرفش مشعل می‌افروختند، اجرا می‌شده است (شاملو، نیز آژند، همانجاها).
این نمایش به دو صورت اجرا می‌شده است: 

1. خیمه‌شب‌بازی با عروسکهای نخی یا سیمی

در این‌گونه، صحنه صندوقی است که یک طرف آن رو به تماشاگران است و عروسک‌گردانْ پشت آن پنهان می‌شود و عروسک را با نخ یا سیمی که به دور دست، پا، سر و کمر آن وصل شده است، به حرکت درمی‌آورد (شهریاری، 1/ 108- 109).

2. خیمه‌شب‌بازی دستکشی

در این‌گونه، بر تن عروسک پیراهنی کیسه‌مانند است که به گردنش می‌چسبد. عروسک‌گردان روی زمین می‌نشیند، دستهایش را در کیسه می‌کند و بالا می‌گیرد تا جایی که تنها بدن عروسک دیده شود و با انگشتانش، آن را به حرکت درمی‌آورد (همانجا). انگشتان شست و میانی به جای دو دست عروسک، انگشت ابهام به جای سر، و مچ دست جای تنه‌اش قرار می‌گیرد (بیضایی، 109-110). گاهی نیز عروسک‌گردان داخل خُمی پنهان می‌شود و دستانش را از خم درمی‌آورد و عروسکها را تکان می‌دهد؛ این نوع نمایش، خُم‌‌بازی نامیده می‌شود (شهریاری، 1/ 107).
در خیمه‌شب‌بازی، شکل و اندازۀ عروسکها متنوع است (شاهین، 248). صادق هدایت در پژوهش خود، جنس عروسکها را بیشتر از چینی، چوب و پارچه گزارش کرده، و اندازۀ آنها را 20 تا 35 سانتی‌متر، و جنس لباسشان را بسته به زمان متغیر دانسته است (ص 417)؛ اما بیضایی بلندی آنها را یک وجب یا کمی بیشتر بیان کرده، و چوب، کهنه و در مواردی گچ را ازجمله مواد سازندۀ آنها آورده است (ص 108- 109).
هنگام اجرای نمایش، گروه کوچکی متشکل از تمبک‌زن و کمانچه‌کش یا در مواقعی تارزن و نی‌نواز گروه را همراهی می‌کنند (آژند، نمایش ... ، 113). تصنیفهایی که هنگام بازی خوانده می‌شود، اغلب از تصنیفهای رایج و آشنا برای تماشاچی است (هدایت، 417- 418). شخصی به نام استاد همراه با شاگردِ وردستش عروسکها را حرکت می‌دهد. آنها با سوتکی به نام صفیر که در دهان می‌گذارند، با صدای زیر، نازک و نامفهوم جای آنها صحبت می‌کنند (شاملو، دفتر 1/ 441). سوتک عبارت است از دو قطعه فلز نازک، که بین آنها پارچه‌ای قرار داده‌اند و محکم به هم بسته شده‌اند (شهریاری، 1/ 109). شخص تمبک‌ز‌ن که مرشد نام دارد و به نوعی نمایش‌گردان نیز به‌شمار می‌آید، با عروسکها به گفت‌وگو می‌‌پردازد و صحبتهای آنها را برای حاضران به‌صورت شمرده تکرار می‌کند (آژند، همانجا)؛ در واقع، مرشد عروسکها را به حرف درمی‌آورد و استاد از زبان آنها پاسخ می‌دهد (شاملو، همانجا).
بیشتر عروسک‌گردانان بداهه‌گو هستند. زبانی که در این نمایش به کار می‌رود، گفتاری، و آکنده از کنایات معنی‌دار و کلمات گوشه‌دار است (آژند، همانجا). محتوای نمایش با توجه به زمان و مکان آن متغیر، و هدف آن تنها سرگرم‌کردن تماشاگران است (شاملو، همانجا)؛ از این‌رو، هیچ‌گاه متن مکتوب مشخصی برای نمایش عروسکی تدوین نشده است و آنچه ما امروزه از داستانهای این نوع نمایش می‌دانیم، با توجه به اجراهای باقی‌مانده از آنها ست (همو، دفتر 1/ 440-441)؛ همچنین، بیشتر نمایش‌گردانهای این نوع نمایش دوره‌گرد بوده‌اند که این امر سبب غنای مردمی داستانهای آنها، و پدیدآمدن مجموعه‌ای از شخصیتها و قهرمانان مردمی در خیمه‌شب‌بازی شده است (بیضایی، 94).
اشخاص مهم این نمایشها عبارت‌اند از: پهلوان‌پنبه که تنها در برابر ضعیفان شجاعت دارد؛ عروس که خجالتی و پرمدعا ست؛ مادرزنی که لجوج و ازخودراضی است؛ مکتب‌رفته‌ای که اغلب ریشخند می‌شود؛ دو شخصیت سیاه که یکی از آنها نوکر بامزه و وفاداری اغلب با نام «یاقوت» یا «مبارک» است که شیطنتها و طنز ظریف او محور اصلی اتفاقات خنده‌آور می‌شود، و دیگری گاه به‌صورت دیو نموده می‌شود؛ جاروکشها؛ غولک و شیشه‌باز؛ طبق‌کش؛ وروره‌جادو که پیرزنی اورادخوان و طلسم‌بند و بدقلب است؛ دیو چهارشاخ و آدم دوصورت که هردو موذی و بی‌رحم‌اند؛ و دختر شاه پریان که زن رؤیاهای قهرمان و بسیار زیبا ست (شاملو، دفتر 1/ 442). اجزاء دیگری از فرهنگ مردم مانند رقص، عزاداری، مراسم عروسی و حجله‌آوردن (هدایت، 418) و مراسم زایمان (غریب‌پور، 14- 15) نیز در این داستانها دیده می‌شود.

داستانهای اصلی نمایش خیمه‌شب‌بازی

پهلوان‌کچل

همان‌گونه که گفته‌شد، به‌سبب رواج بسیار این داستان، گاه به‌طورکلی به خیمه‌شب‌بازی عنوان پهلوان‌کچل اطلاق می‌شود. در این نمایش، شمار عروسکها محدود نبوده، و از 5 عدد نیز کمتر نیست؛ از این‌رو، بعضی از مردم به آن «پنج» نیز می‌گفتند. برای خاستگاه پیدایش شخصیت پهلوان‌کچل دو نظر وجود دارد: عده‌ای این شخصیت را افسانه‌ای می‌دانند، و برخی معتقدند که او لوطی و خیمه‌شب‌باز معروفی بوده که نامش روی یکی از قهرمانان مانده است (بیضایی، 99-100). این داستان اغلب با عروسکهای دستکشی اجرا می‌شود و بیشتر، آن را در روز بازی می‌کنند (هدایت، 419؛ برای شرح بیشتر، نک‍‌ : ه‍ د، پهلوان‌کچل).

شاه سلیم

این نمایش به نامهای سلطان سلیم و سلیم خان نیز معروف است و به نظر می‌رسد اجرای این داستان از دورۀ صفوی برای تمسخر یا بزرگداشت شخصیتی به نام سلیم، پادشاه عثمانی، اجرا می‌شده، و در دورۀ قاجار، با جزئیات زیاد متداول بوده است (بیضایی، 96). هنوز هم یکی از نمایشهای خیمه‌شب‌بازان داستان «سلیم خان» است (همو، 98). داستان شامل ورود شاه سلیم و مهمانانش به مجلس عروسی فرخ خان، پسر سلیم خان، است. عنصر محوری این نمایش غلامی به نام مبارک، شیرین‌زبان و جسور است که همه را به ریشخند می‌گیرد و گاه از مرزهای اخلاقی نیز می‌گذرد (غریب‌پور، 14).
از داستانهای دیگر، اطلاعات کاملی در دست نیست، به‌جز نام چند نمایش که عبارت‌اند از: عروسی پسر سلیم خان، چهاردرویش، حاجی و شلی، حسن‌کچل، بیژن و منیژه، و پهلوان‌پنبه.
همچنین، برخی از نمایشهای تخته‌حوضی نیز با اندکی تغییر به‌صورت عروسکی اجرا می‌شده است؛ ازجمله باباتیمور، نوروز پیروز، هولار هند، نصیب و قسمت، و سیاه راست‌گو و صدیق‌التجار (بیضایی، 106). بیشتر این داستانها به‌طور غیرمنتظره تمام می‌شود، در حالی که همراه با صدای رعدوبرق و باد، غولی از بالا فرود می‌آید و عروسکها جمع می‌شوند (همو، 105).

پیشینه

هنر عروسک‌گردانی قدمتی طولانی دارد. بشر نخست در نقاشیهای خود به ترسیم حیوانات می‌پرداخت و از مجسمه‌سازی برای ساختن پیکره‌هایی در اجرای مراسم آیینی استفاده می‌کرد (قزانلر، 12). به نظر می‌رسد خیمه‌شب‌بازی نتیجۀ تلاشهای آدمی برای زندگی‌دادن به اشیاء بی‌جان است. به این اعتبار می‌توان منشأ آن را به مجسمه‌ها و آدمکهای جوامع اولیه رساند (شیوالینگاپا، 9). نخستین نشانه‌های اجرای نمایشهای عروسکی در هند، چین و ایران به دست آمده است (غریب‌پور، 9).
به نظر بیضایی، طبیعی است که حس کنجکاوی و تفنن‌طلبی ایرانیان هم ــ مانند دیگر ملل ــ به کشف نمایش با عروسک یا سایه منجر شده باشد، زیرا ایرانیان در آغاز، چادرنشین بودند و شب‌هنگام آتش می‌افروختند و شاید فکر سایه‌بازی از دیدن سایه‌های ایجادشده به ذهنشان خطور کرده است و بعد برای به دست آوردن سایه‌های دلخواه خود اشیائی ساخته‌اند که در نهایت، به پدیدآمدن عروسکهای اولیه منجر شده است (ص 83).
دربارۀ آغاز خیمه‌شب‌بازی در ایران نظرهای متفاوتی وجود دارد. گروهی معتقدند بیش از 10 سده از رواج آن می‌گذرد. برخی دیگر پیشینه‌ای طولانی‌تر برای آن قائل‌اند و ورود شعبده‌بازان و خیمه‌شب‌بازان به ایران را به زمان بهرام‌گور می‌رسانند که به دستور او، گروهی رامشگر و رقاص را برای سرگرم‌کردن و ایجاد لحظات شاد از هند به ایران آوردند (مجمل ... ، 69 -70؛ فردوسی، 6/ 611-613؛ قزانلر، 24). نظامی در هفت‌پیکر ورود بازیگران و کولیهای هندی را در زمان بهرام‌گور به ایران گزارش می‌دهد؛ او بازیهای عروسکی را هم جزو کارهای سرگرم‌کنندۀ آنان برشمرده است: شش‌هزار اوستاد دستان‌ساز / مطرب و پای‌کوب و لعبت‌باز (ص 139). 
از مطالعه و بررسی آثار گذشته می‌توان دریافت که این نوع نمایش از یک سو، سابقه‌ای بسیار طولانی در ایران دارد و از سوی دیگر، در سراسر دورۀ اسلامی، در ایران رایج بوده است. براساس پژوهشهای شفیعی‌کدکنی، کهن‌ترین منبع شناخته‌شده به زبان فارسی که در این زمینه آگاهیهایی نسبتاً دقیق و جزئی ارائه داده است، یکی از مقامات‌ کهن و نویافتۀ ابوسعید ابوالخیر (357-440 ق/ 967- 1049 م) است. در این کتاب آمده است که روزی ابوسعید جماعتی از لعبت‌بازان را می‌بیند که «خیال‌بازی می‌کردند و دف می‌زدند». شیخ به یکی از خادمان خود می‌گوید که از این جماعت بخواهد که همان شب به خانقاه بیایند و خیال‌بازی کنند. آن جماعت نیز شب به خانقاه می‌روند و در را می‌بندند و شروع به سماع می‌کنند و برای هر یک از گروههای اجتماعی مانند نانوایان، قصابان، آهنگران، دانشمندان، مقریان و صوفیان پرده‌ای خاص اجرا می‌کنند و متناسب با هر یک از این گروهها، بیتی خاص را به همراه قوالان می‌خوانند. آنها در پایان برنامه، پرده و نمایش ویژۀ صوفیان را اجرا می‌کنند و به‌صورت گروهی، چنین می‌خوانند: جاءَ ریحُ فی القفص (آمد آن باد که در قفس کرده‌اند). شفیعی ضمن نقل کامل داستان، از آن استنتاج می‌کند که در اواخر سدۀ 4 و اوایل سدۀ 5 ق، بازی خیال یا پرده‌بازی یا لعبت‌بازی از نمایشهای رایج، و البته همراه موسیقی بوده است، زیرا به دف‌زدن به صراحت اشاره شده است؛ نمایش‌پردازان برای هر یک از گروههای اجتماعی، پرده یا نمایشی خاص به همراه سرودی ویژه اجرا می‌کرده‌اند؛ این سرود را قوالان یا خوانندگان همراه آنها می‌خوانده‌اند؛ از لوازم اصلی گروه لعبت‌باز «بستن پرده» بوده که در متن، از آن یاد شده است؛ و سرانجام اینکه اجرای این نمایش ویژۀ شب نبوده، زیرا به اجرای آن در روز و در بازار اشاره شده است (ص 636 - 638). 
خیام نیز در اواخر سدۀ 5 و اوایل سدۀ 6 ق، به لعبت‌بازی اشاره کرده است: ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز / از روی حقیقتی نه از روی مجاز / / بازیچه همی‌کنیم بر نطع وجود / اُفتیم به صندوق عدم یک‌یک باز (ص 14). از این ابیات برمی‌آید خیـام نطعی که عروسکها را روی آن بازی می‌داده‌اند و نیز صندوق محل نگهداری آنها را درنظر داشته است (بیضایی، 88 - 89).
نظامی مشابه این مضمون را در گفتار ششم مخزن ‌الاسرار در بیان اعتبار موجودات آورده است: لعبت‌بازی پس این پرده است/ گرنه بر او این همه لعبت که بست / / دیدۀ دل محرم این پرده‌ ساز / تا چه برون آید از این پرده راز (ص 152)؛ و در بیتی دیگر از همین کتاب، اشارۀ مستقیمی دارد به در شب برگزارشدن این نمایش: هر نفسی از سر طنازی‌ای / بازی شب‌ساخته جان‌بازی‌ای (ص 87). نظامی در مثنویهای دیگرش نیز از لعبت، لعبت‌بازی و بازی پشت پرده سخن گفته است که نشان می‌دهد این گونۀ نمایشی در سدۀ 6 ق رواج فراوان داشته است (برای نمونه، نک‍‌ : اقبال‌نامه، 10، خسرو ... ، 161، 168، 362، 373، 611).
عطار در آثار مختلف خود به پرده‌بازی، خیال‌بازی یا بازی خیال اشاره کرده، و هر 3 را به یک مفهوم به کار برده است (نک‍ : دیوان، 295، 412، مختارنامه، 119، 227، منطق الطیر، 330).
صاحب تاریخ جهانگشای نیز از رواج لعبت‌بازی در سدۀ 7 ق یاد کرده، و به عروسک‌گردانان ختایی اشاره نموده است که عروسکهای عجیبی را که کسی تا آن موقع ندیده بود، از پرده بیرون می‌آوردند (جوینی، 1/ 131). این واقعه را رشیدالدین فضل‌الله نیز در جامع التواریخ آورده است (1/ 488). عصار تبریزی نیز در سدۀ 8 ق، در مثنوی مهر و مشتری خیمه‌شب‌بازی را چنین وصف کرده است: نماز شام کاین گردون شب‌باز / کشید از بهر بازی خیمه را باز / / بجستی اندرون خیمه فی‌الحال / برون آورد چندین طرفه تمثال (ص 137).
در اشترنامه که در آغاز سدۀ 9 ق سروده شده، و به اشتباه به عطار نیشابـوری منسوب است (نک‍ : نفیسی، 145-167؛ شفیعی، 87)، نیز در دو موضع، به این نوع نمایش اشاره شده است (ص 20، 131). در یکی از این مواضع، ابزار پرده‌بازی شامل پرده، صندوق، نطع و ریسمان آمده است (همانجا). این اشارات صریح و ذکر جزئیات نشان‌دهندۀ آشنایی سراینده با این نوع نمایش است.
کاشفی (د 915 ق) نیز لعبت‌بازان را جزو اهل معرکه دانسته، و آنها را به دو گروه تقسیم می‌کند: یک گروه که ابزار آنها خیمه است و در روز بازی می‌کنند، و گروه دیگر که ابزارشان پیش‌بند است و در شب اجرا می‌کنند (ص 342). نوع اجرا نیز شامل خیال‌بازی، نمایش عروسکی دستکشی و نمایش عروسکی نخی بوده است (همانجا). کاشفی همچنین گزارشی زنده و گویا از یک اجرای عروسکی دستکشی ارائه کرده است که براساس آن، عروسک‌گردانی چادری در سر کشیده، و «دو صورت در زیر چادر نگاه داشته» است: یکی مردی بالغ، و دیگری دختری خرد که خود جای هر دوی آنها صحبت می‌کند (ص 340)؛ البته کاشفی از این بازی تأویلی عرفانی مبنی بر وحدانیت خداوند ارائه می‌دهد (ص 341).
در منابع دورۀ صفوی و قاجار، بارها از خیمه‌شب‌بازی و اجرای آن در ملأ عام یاد شده است و سیاحان آن دوره اغلب گردانندگان این نوع نمایش را عضوی از دسته‌های بزرگ لوطیها دانسته‌اند. شاردن خیمه‌شب‌بازان را به همراه شعبده‌بازان آورده، و گفته است که ایرانیان به این‌گونه نمایشها «مسخره» می‌گویند؛ همچنین گزارش داده است که این اشخاص بعد از پایان برنامه، به شیوۀ خود از حاضران دستمزد می‌گیرند (II/ 45؛ قس: مان، XVI/ 219، با نقل ورود فیل به میدان نقش‌جهان و بر هم زدن بساط عروسک‌گردان). تاورنیه نیز دربارۀ زمان شروع برنامۀ این گروهها گزارش می‌دهد (ص 396). به نوشتۀ او، حوالی عصر خیمه‌شب‌بازان دورتادور محل چهارگوشی را با پرده می‌بستند و از میان پرده، سایۀ عروسکهای خود را نشان می‌دادند. گزارش او در واقع بیان نوعی سایه‌بازی است که به نام خیمه‌شب‌بازی آورده شده است. در تاریخ گیلان فومنی، در بیان اسرافِ خان احمد خان، والی لاهیجان، صرف 400 تومان برای طلبیدن تنبورنواز، شب‌باز، قوچ‌باز و شیرباز و جز آنان ذکر شده است (ص 41). اوبن، سفیر فرانسه در ایران، در سفرنامۀ خود دو نمایش عروسکی «پهلوان‌کچل» و «سلطان سلیم» را شرح داده است. او خیمه‌شب‌بازی را واردات هنر ترکستان می‌داند که در ایران، به دست گروهی به نام لوطیها افتاده، و در گذشته شامل سایه‌بازی بوده است (ص 234-235).
در اواخر دورۀ قاجار، برای انتقاد از روش حکومت وقت، خیمه‌شب‌بازیهای سیاسی اجرا می‌شده است. در این نمایشها، عروسکها را شکل شاه و اطرافیانش می‌ساختند و عروسک‌گردان لباسی مشابه اروپاییان می‌پوشید (بیضایی، 98). در این دوره، خیمه‌شب‌بازی در انحصار لوطیان بوده است (تحویلدار، 86؛ فلور، 1/ 250؛ نیز نک‍ : شهری، 2/ 86).
شاملو در پژوهش خود که در مهرماه 1344 منتشر شده است، می‌نویسد که از 50 سال پیش تا امروز (زمان انتشار کتاب)، از درخشش نمایشهای عروسکی کاسته شده، و برخی از انواع آن به تمامی از بین رفته است (نک‍ : دفتر 1/ 443).
با وجود این، عمومیت و رواج نمایش خیمه‌شب‌بازی در ایران سبب شده است دربارۀ آن امثال و کنایاتی مرسوم شود؛ برای نمونه، «خیمه‌شب‌بازی بودن» را در شرایط تصنعی و ساختگی‌بودن حادثه و ماجرایی می‌گویند که عده‌ای خاص برای سود خود تدارک دیده‌اند (همو، دفتر 1/ 444). «خیمه‌شب‌بازی درآوردن» کنایه از ادا و اطوار درآوردن است ( لغت‌نامه). «عروسک خیمه‌شب‌بازی» را به کسی می‌گویند که فاقد اراده و شخصیت است و هرچه دیگران می‌گویند، انجام می‌دهد (شاملو، همانجا).

 مآخذ

آژنـد، یعقـوب، نمـایـش در دورۀ صفـوی، تهـران، 1385 ش؛ همـو، نمایشنامه‌نویسی در ایران، تهران، 1373 ش؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1344 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش جلال‌الدین طهرانی، تهران، 1312 ش؛ خیام، رباعیات (طربخانه)، گردآوری یاراحمد رشیدی تبریزی، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1367 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1338 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف ب، تهران، 1378 ش؛ شاهین، شهناز و مهوش قویمی، فرهنگ جامع تحلیلی تئاتر، تهران، 1383 ش؛ شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، مقدمه و تعلیقات بر منطق الطیر (نک‍ : هم‍‌ ، عطار)؛ شهریاری، خسرو، کتاب نمایش، تهران، 1365 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ شیوالینگاپا، ساویتری، عروسکهای خیمه‌شب‌بازی و نقش آنها در اجتماع، ترجمۀ علی‌ آقابخشی، تهران، 1357 ش؛ عصار تبریزی، محمد، مهر و مشتری، به کوشش رضا مصطفوی سبزواری، تهران، 1375 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، اشترنامه (منسوب)، به کوشش مهدی محقق، تهران، 1339 ش؛ همو، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، 1345 ش؛ همو، مختارنامه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1386 ش؛ همو، منطق‌ الطیر، به کوشش محمدرضا شفیعی‌کدکنی، تهران، 1383 ش؛ غریب‌پور، بهروز، ورودی به قلمرو شبه‌عروسکها و نمایشهای عروسکی، تهران، 1360 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی‌مطلق، تهران، 1386 ش؛ فلور، ویلم، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1366 ش؛ فومنی، عبدالفتاح، تاریخ گیلان در وقایع سالهای 923- 1038 هجری قمری، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1349 ش؛ قزانلر، امین، «خیمه‌شب‌بازی در آسیا»، نمایش، تهران، 1335 ش، شم‍ 4؛ کاشفی، حسین، فتوت‌نامۀ سلطانی، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، کلالۀ خاور؛ نفیسی، سعید، جست‌وجو در احوال و آثار فریدالدین عطار نیشابوری، تهران، 1320 ش؛ نظامی‌گنجوی، اقبال‌نامه، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1317 ش؛ همو، خسرو و شیرین، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1366 ش؛ همو، مخزن الاسرار، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1363 ش؛ همو، هفت‌پیکر، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1377 ش؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به کوشش جهانگیر هدایت، تهران، 1381 ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.